• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انقلاب مشروطه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انقلاب مشروطه که برخی از آن به نهضت مشروطه نیز یاد می کنند، اتفاقی است که در اواخر دوران ۱۵۱ ساله حکومت قاجاریان بر ایران افتاد و روند حکومت را که تا پیش از آن براساس تفکر فردی و استبداد و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود به روندی قانونی تبدیل کرد. این روند، دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون نیز، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر، ایران را به زیر سلطه خاندان های حکومتگر نگه داشت. ریشه وقوع و بروز انقلاب مشروطیت به اواسط حکومت پنجاه ساله ناصرالدین شاه باز می گردد. زمانی که براثر اقدامات روشنگرانه برخی از اصلاح طلبان نظیر قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و سید جمال الدین اسدآبادی در دوره حکومت ناصرالدین شاه، آگاهیهای عمومی مردم از وضعیت خویش و اتفاقاتی که در دیگر کشورها بویژه اروپا به وقوع می پیوست، آنان را به خود آورد. در آن دوره، حکومت پادشاهی ایران به سبب تردد شماری از جوانان ایرانی به غرب برای فراگیری علوم جدید و نیز تجارت بازرگانان با دیگر کشورها، رشد و توسعه یافته بود، افکار آزادیخواهی و تجددطلبی در میان مردم ایران شکل گرفت و گسترش یافت. مردم به گونه ای در می یافتند که حاکمان شان با چه ترفندهایی آنان را از ریخت و پاش های درباریان و سفرهای خارجی شاه بی خبر می گذارند و ثروتهای ملی صرف خوشگذرانیهای درباریان می گردد. در عوض وضع اقتصادی مردم به دلیل بی بهره ماندن کشور از پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی که سایر کشورها بویژه اروپا بدان دست یافته بود، همچنان در فقر و بی عدالتی است، شاه و شاهزادگان و تمامی کسانی که به نوعی با دربار مرتبط بودند، از امتیازات فراوانی بهره می بردند و مردم عادی همواره به عنوان پرداخت کنندگان هزینه های درباریان، از کمترین امتیازات حقوقی بی بهره بودند.

با مرگ ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ - ۱۳۱۳ ق) و جانشین شدن پسرش مظفرالدین شاه (۱۳۱۳ - ۱۳۲۴ ق)، حکومت در ایران رو به ضعف نهاد، چرا که شاه جدید فردی بی کفایت، خوشگذران و بیمار بود و از اقتدار پدر نیز چیزی به ارث نبرده بود. رشد تفکر آزادیخواهی و عدالت جویی در کشور سبب در خواست عمومی برای تشکیل عدالت خانه در ایران شد. این خواست عمومی، در نهایت به گسترش اعتراضات مردمی در کشور انجامید. مردم ایران نسبت به از دست دادن بخشهای زیادی از سرزمین شان که با عقد قراردادهای ننگینی همچون گلستان و ترکمانچای عملی می شد، واگذاری امتیازات فراوان کشتیرانی در آبهای ایران، خرید و فروش توتون و تنباکو، استخراج نفت، خطوط تلگراف، ماهیگیری، حمل و نقل، تأسیس بانک، اکتشافات تاریخی، درآمدهای گمرکی و ... به خارجیان به تنگ آمده بودند، در پی راه حلی برآمدند که حکومت را به گونه ای در انجام اقدامات خودسرانه اش، محدود و تابع قانونی سازند که نفع عمومی را در نظر بگیرد.

بسیج عمومی مردم برای به دست آوردن حقوق خویش، عمدتا برعهده روحانیون و برخی تجددطلبان بود که با نفوذ فوق العاده خود در میان لایه های گوناگون جامعه، آنان را به حرکت وامی داشت. مبارزات مردمی برای کسب امتیازات از حکومت، مظفرالدین شاه را مجبور به موافقت کرد و فرمان مشروطیت در چهاردهم جمادی الثانی ۱۳۲۴ / ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ صادر شد. در این فرمان، شاه با تشکیل مجلس نمایندگان موافقت کرده بود. در همان ابتدا، برسر تعیین نام مجلس شورا میان رهبران انقلاب اختلاف افتاد. برخی و از جمله شیخ فضل الله نوری پیشنهاد کرده بودند که نام مجلس، "شورای اسلامی باشد و دیگران بر نام "شورای ملی" پای می فشردند. سرانجام نام "مجلس شورای ملی" تایید شد و شیخ فضل الله از مشروطه خواهان کناره گرفت و نخستین مجلس شورای ملی با انتخابات سال ۱۳۲۴ ق / ۱۲۸۵ ش تشکیل شد که بلافاصله به تدوین قانون اساسی پرداخت و آن را به امضای شاه رساند. اگرچه این اتفاق، پیروزی بزرگی برای مشروطه طلبان بود اما با درگذشت مظفرالدین شاه در ۱۲۸۵ ش و به قدرت رسیدن پسرش، محمدعلی میرزا ، که از مخالفان سرسخت مشروطه بود، ادامه کار برای آزادیخواهان با مشکل روبه رو شد. چه او بزودی به مخالفت با قانون اساسی پرداخت و در ذی قعده ۱۳۲۵ دستور انحلال مجلس تازه تأسیس را صادر کرد که با مقاومت مردمی روبه رو شد و این دستور به اجرا در نیامد. از سوی دیگر شیخ فضل الله نوری که حکومت مشروطه را غیرشرعی می دانست و در پی مشروطه مشروعه بود، به مخالفت با حکومت تازه برخاست. او که خود از پیشگامان انقلاب بود، خواستار محدود شدن حکومت بر مبنای اصول شرعی بود.

محمدعلی شاه نیز یک سال بعد زمانی که از یک ترور مشکوک و ناموفق جان سالم به در برد، به کلنل لیاخوف روسی فرمانده بریگاد قزاق در تیرماه ۱۲۸۷ دستور داد تا مجلس را به توپ ببندد و به دنبال آن، آزادیخواهان و مشروطه طلبان دستگیر ، زندانی، تبعید و یا اعدام شدند. این اقدامات به مدت یک سال، ایران را به استبداد ننگینی فرو برد که از آن به استبداد صغیر یاد می کنند. اما با هجوم همه جانبه آزادیخواهان که در آذربایجان، گیلان و اصفهان گرد آمده بودند، در ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۲۷ / ۲۵ تیر ۱۲۸۸، تهران به تصرف انقلابیون در آمد و شاه مجبور به پناهندگی نزد سفارت روسیه شد. هیئت مدیره مشروطه نیز در شامگاه ۲۸ تیر ماه در بهارستان تشکیل شد و طی آن شاه را از سلطنت خلع و از ایران تبعید کرد و فرزند خردسالش احمدمیرزا را به پادشاهی برگزید. دادگاه انقلابی نیز درباره عوامل حکومت استبداد و سایر مخالفان مشروطه از جمله شیخ فضل الله نوری تصمیم گیری کرد و شیخ را به چوبه دار آویخت. مهم ترین اقدام مشروطه خواهان که سبب بازگشت حکومت استبدادی در ایران شد، بازگرداندن حکومت به خاندان قاجار بود. یعنی همان خاندانی که موجبات استبداد را فراهم آورده بودند، دوباره مصدر امور شدند و همان وزیران مستبد سابق را بر مردم گماردند. این اتفاق چنان اسف انگیز بود که ایران نتوانست پس از آن همه کشمکش بر سر آزادیخواهی و دادن کشته های فراوان و وضع قانون اساسی، دورهای قانونی را تجربه کند. توجه بیش از حد تجددطلبان به الگوهای اروپایی تا آنجا پیش رفته بود که برخی از آنان خواستار تغییرات همه جانبه در ایران به سبک و شیوه های اروپایی شدند و تا تغییر خط فارسی به لاتین نیز پیش رفتند. گروهی نیز یکسره پیشرفتهای علمی و دست آوردهای غرب را موجب دور افتادن از مسیر اصلی دین باز می شمردند. این دوگانگی در نگاه به آینده ایران، فرصت مناسبی را برای دست اندازی بیشتر استعمارگران خارجی فراهم آورد تا با مهره چینی های جدید خود، از منابع ایران و بهره های بیشتری ببرند. ضمن آنکه آنها ایران را عرصه رقابتهای خود و ساخته بودند و انگلیس در نهایت توانست با استفاده از فرصت به دست آمده در روسیه به دنبال وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م در آن کشور، دست به تغییر حکومت در ایران بزند و حکومت پهلوی را جانشین حکومت قاجار سازد. حکومتی که در بی قانونی و استبداد، کم از دوران قاجار نداشت و به شیوه های نو، آزادی را در ایران محدود ساخته بود.

در نتیجه، نخستین انقلاب تاریخ معاصر ایران با شکستی بزرگتر در عرصه عمل، بار سنگین حکومت استبدادی پهلوی را نیز بر دوش مردم ایران نهاد.


رده‌های این صفحه : اصطلاحات و واژگان




جعبه ابزار