• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهید ثانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زین‌الدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی (۱۳ شوال ۹۱۱ هجری قمری- ۹۶۵ یا ۹۶۶ هجری قمری)، معروف به شهید ثانی، فقیه شیعی قرن دهم قمری. وی نزد علمای شیعه و اهل‌سنت به تحصیل پرداخت و از هر دو دسته تأییدیه‌هایی دریافت کرد و علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم، آگاهی داشت. شهید ثانی مذاهب پنجگانه اسلامی را تدریس می‌کرد و طبق مبانی هر یک فتوا می‌داد. معروف‌ترین اثر فقهی او الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه می‌باشد. این کتاب از متون درسی حوزه‌های علمیه شیعه است. شهید ثانی در سال ۹۶۵ ق. در مکه دستگیر شد و به سمت مرکز حکومت عثمانی حرکت داده شد، که در بین راه به شهادت رسید. جمال‌الدین حسن بن زین‌الدین شهید ثانی ، (۹۵۹-۱۰۱۱ق)، معروف به صاحب معالم، فرزند شهید ثانی، از فقهای شیعه قرن یازدهم قمری، از مشهورترین تألیفات ایشان معالم‌الدین و ملاذ المجتهدین است.


۱ - سرگذشت نامه

[ویرایش]


۱.۱ - ولادت و خاندان


شهید ثانی در روز ۱۳ شوال سال ۹۱۱ هجری قمری، برابر ۲۷ اسفند ۸۸۴، در دهکدهٔ جُبَع (یا جباع) در منطقه شیعه نشین جبل عامل لبنان ، در یک خاندان اهل فقه، به دنیا آمد. جد ششم او صالح نامی است که شاگرد علامه حلی بوده است. ظاهراً اصلاً اهل طوس بوده و از این رو شهید ثانی، گاهی الطوسی الشامی امضاء می کرده است. خانواده شهید ثانی، همگی از عالمان و دانشمندان شیعه بودند تا آنجا که خاندان وی به «سلسلة الذهب» شهرت یافتند: پدر شهید ثانی، شیخ نورالدین علی، از فضلا و دانشمندان. فرزند شهید ثانی، ابو منصور جمال الدین حسن معروف به صاحب مَعالِم. سید محمد بن علی عاملی معروف به صاحب مدارک ، نوه دختری شهید ثانی. شیخ علی و شیخ زین الدین، فرزندان صاحب معالم و نوه‌های شهید ثانی. همچنین خاندان صدر نظیر سید حسن صدر صاحب کتاب تأسیس الشیعة، امام موسی صدر ، شهید سید محمدباقر صدر و خواهر شهیدش بنت الهدی صدر از نسل شهید ثانی‌اند.

۱.۲ - ازدواج و فرزندان


شهید ثانی دو بار ازدواج کرد که همسر نخستش، دختر استادش محقق کرکی بود. از بركات وجودى اين شخصيت بزرگوار آن است كه از وى فرزندى برومند همچون علامۀ بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابومنصور جمال‌الدين حسن (صاحب معالم) به ثمر رسيد كه آثار گرانبهايى همچون کتاب معالم‌الدین و ملاذ المجتهدین را براى جهان شيعه به يادگار نهاد.

۱.۳ - تحصیل؛ تدریس و استادان


چنان‌که در زندگی‌نامه خودنوشت شهید ثانی آمده است، سن آغاز دانش‌آموزی‌اش را نمی‌داند؛ ولی می‌نویسد در نُه سالگی (۹۲۰ق) قرآن را ختم کرده است. او سپس نزد پدرش، به تحصیل ادبیات عرب و فقه پرداخت. از جمله کتاب‌هایی که نزد وی خواند، مختصر الشرائع ، و اللمعة الدمشقیة بود. شهید ثانی با درگذشت پدرش (در رجب ۹۲۵ق) به میس رفت و تا سال ۹۳۳ق نزد محقق کرکی (پدر همسر و شوهرخاله‌اش) ادامه تحصیل داد. وی کتاب‌های شرائع الاسلام ، ارشاد الاذهان ، و القواعد را نزد این استاد خواند. شهید پس از میس، به «کرَک نوح» رفت و نزد سیدجعفر کرکی نویسنده کتاب المحجة البیضاء ، از جمله کتاب قواعد ابن میثم بحرانی ، و تهذیب در اصول فقه ، کتاب العمدة الجلیلة فی الاصول الفقهیة نوشته سیدجعفر کرکی و کتاب الکافیة فی النحو و نیز قسمتی از فقه و برخی علوم دیگر را فراگرفت. شهید ثانی پس از اقامتی در حدود ۱۷ ماه، در جمادی الآخرة سال ۹۳۴ به جبع رفت و تا سال ۹۳۷ در آنجا تحصیلاتش را ادامه داد. دمشق مقصد بعدی شهید بود که در آنجا کتاب‌هایی با موضوع علوم پزشکی، هیئت، فلسفه اشراق (سهروردی) را نزد شمس الدین محمد بن مکی (متوفی۹۳۸ق) و کتاب‌هایی با موضوع علم قرائت و قرائت‌های نافع، ابن کثیر، ابی عمرو و عاصم را نزد احمد بن جابر الشاطبیة فرا گرفت. شهید سپس در سال ۹۳۸ق به جُبع بازگشت که در همان سال استادانش شمس الدین و شیخ علی درگذشتند. او تا سال ۹۴۱ق در جبع ماند و باز در ابتدای سال ۹۴۲ق به دمشق برگشت. در این سفر نزد شیخ شمس‌الدین بن طولون دمشقی حنفی قسمت‌هایی از صحیح مسلم و صحیح بخاری را قرائت کرد و اجازه روایت از این دو کتاب و نیز اجازه روایتِ هر آنچه را خود شیخ شمس‌الدین اجازه روایتِ آن را داشت، در ربیع الاول همان سال از شیخ شمس‌الدین گرفت. شهید ثانی در سال ۹۴۲ق به طرف مصر حرکت کرد. او در مصر، نزد شانزده تن از دانشمندان به‌ آموختنِ علوم عربی، اصول فقه، هندسه، معانی، بیان، عروض، منطق، تفسیر قرآن و دیگر علوم مشغول شد. شهید در ۱۷ شوال ۹۴۳ق، پس از اقامتی هجده‌ماهه در مصر، به حجاز سفر کرد و عمره و حج تمتع را به‌جا آورد و در ۱۴ صفر ۹۴۴ق به جبع بازگشت. شهید ثانی در ۱۷ ربیع‌الثانی ۹۴۶ق به زیارت ائمه اطهار در عراق رفت و در ۱۵ شعبان همان سال به وطنش برگشت. در سال ۹۴۸ق بود که شهید به زیارت بیت المقدس رفت و نزد شیخ شمس‌الدین بن ابی اللطف مقدّسی قسمتی از صحیح بخاری و صحیح مسلم را فرا گرفت و اجازه روایت عام را از وی کسب کرد و به جبع برگشت و تا اواخر سال ۹۵۱ق در آنجا به کارهای علمی مشغول بود. شهید ثانی سپس عزم سفر به روم کرد و بدین منظور در ۱۲ ذی‌الحجه ۹۵۱ق حرکت کرد و بقیه ماه را در دمشق گذراند. در ۱۶ محرم ۹۵۲ق وارد حلب شد و تا ۷ صفر همان سال در آنجا ماند. او در ۱۲ صفر ۹۵۲ وارد طوقات و سپس اماسیه شد و از آنجا به قسطنطنیه (۱۷ ربیع‌الاول ۹۵۲) رفت و سه ماه و نیم در آنجا ماند. شهید در این سفر، رساله‌ای را که راجع به ده علم بود نزد قاضی عسکر محمد بن محمد بن قاضی زادهٔ رومی فرستاد و پس از ملاقات و انجام مذاکرات علمی بین آن دو، قاضی رومی به وی پیشنهاد کرد در هر مدرسه‌ای که دلخواه اوست به تدریس بپردازد. شهید ثانی مدرسه نوریه در بعلبک را انتخاب کرد و از سوی قاضی مزبور، اداره امور این مدرسه به وی واگذار گشت.

۱.۴ - اجتهاد و مرجعیت


در شعبان ۹۵۲ عازم عراق شد. و در ۴ شوال وارد سامراء و در۸ شوال وارد کاظمین شد. ۱۵ شوال به کربلا رسید و از آنجا به حله و سپس به کوفه و نجف رفت. پس از زیارت مراقد ائمهٔ اطهار در ۱۵ صفر ۹۵۳ق. به لبنان بازگشت و در بعلبک ساکن شد و چندی را به تدریس مذاهب پنجگانه (جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی) و رشته‌های دیگر گذراند. وی در این مدت جایگاه بلند یافت و مرجعیت علمی یافت و در هر مذهبی طبق مبانی آن فتوا می‌داد. پس از آن باز به جبع رفت و تا ۹۵۵ در آنجا به تدریس و نگارش مشغول بود.

۱.۵ - از دیدگاه دیگران


مرحوم محمدباقر خوانساری صاحب روضات الجنات، درباره شهید ثانی چنین می‌گوید: تاکنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمی، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلی، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگی و بی‌نقص بودن آثار علمی‌ به پای او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت، چنان می‌نمایاند که تالی تلو معصوم علیه‌السّلام است و بلافاصله در رده پس از معصومان علیه‌السّلام قرار دارد. شهید ثانی به هنگام میزبانی از واردین بی‌اختیار می‌گشت و در پذیرایی از میهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکاری می‌کوشید. شهید ثانی با داشتن چنین مقام و شخصیت برجسته علمی و فقهی، در تامین پاره ای از ضروریات معاش شخصا تلاش می کرد. نوشته اند: وقتی هوا تاریک می شد و شب فرا می رسید، الاغی را که مرکب سواری او بود از خانه بیرون می آورد و به خارج شهر می راند و هیزم فراهم می آورد و بار بر آن می نمود و بدین وسیله سوخت منزل را برای خانواده اش فراهم می ساخت.

۱.۶ - شاگردان


نورالدین علی بن حسین موسوی عاملی، داماد شهید ثانی
سید علی حسینی جزینی عاملی، مشهور به صائغ
حسین بن عبدالصمد عاملی پدر شیخ بهایی
علی بن زهره جبعی
سید نورالدین کرکی عاملی
بهاءالدین محمد بن علی عودی جزینی، معروف به ابن العودی
شیخ محی الدین بن احمد میسی عاملی
سید عزالدین حسین بن ابی الحسن عاملی
شیخ تاج الدین بن هلال جزائری

۱.۷ - آثار و تألیفات


مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام
الروضةالبهیه فی شرح اللمعةالدمشقیه
البدایه فی علم الدرایه
تمهید القواعد الاصولیه لتفریع الاحکام الشرعیه

۱.۸ - بشارت به شهادت


شيخ حسين بن عبدالصمد حارثى، پدر شیخ بهایی مى‌گويد: «روزى بر شهيد ثانى وارد شدم و او را متفكر يافتم. او در خويشتن فرو رفته بود. علت اين حالت را از او جويا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنين مى‌پندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا در عالم رؤيا سید مرتضی علم الهدی را ديدم كه مجلس ضيافتى تشكيل داده و علماء و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند. وقتى من وارد مجلس شدم، سيد مرتضى از جا برخاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد شهيد اول بنشينم.»

۱.۹ - شهادت


شهيد ثانى نيز مانند بسيارى از شهداى فضيلت، قربانى مطامع دنيوى فردى فرومايه گشت. فردى كه تسويه حساب خصوصى او باعث شد، چنين دانشمند با فضيلتى كشته شود. جريان چنين بود كه: دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاكمه به شهيد ثانى مراجعه كردند. او نيز طبق موازين دينى و ضوابط شرعى، دعوى را فيصله داد. شخص محكوم از اين داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صيدا» رفت و شهيد ثانى را به رافضى و شيعه بودن متهم نمود. قاضى جريان را به سلطان سلیم ، حاكم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگير كردن شهيد، مأمور گرديد، اما موفق به يافتن ايشان نشد. سلطان سليم وزيرش «رستم پاشا» را براى دستگيرى شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى و به اينجا بياورى تا مذهب او براى ما روشن گردد. رستم پاشا كه مطلع شد شهيد به سفر حج رفته به طرف مكه رفت و در اثناء راه مكه به شهيد ثانى رسيد و او را دستگير كرد. شهيد ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود. در راه وقتى وارد كشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحريك شخصى در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد و سر بريدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرار داد. اما خون شيخ شهيد هدر نشد و با تلاش سيد عبدالرحيم عباسى، رستم پاشا به جرم اين قتل بزرگ، محكوم به مرگ گرديد. جريان شهادت آن بزرگوار در سال ۹۶۶ هجرى قمرى رخ داد. البته بزرگانى همچون سيد محسن امين در اعیان الشیعه تاريخ شهادت ايشان را ۹۶۵ هجرى دانسته‌اند مدت سه روز جسد او بر روى زمين ماند و سرانجام پيكر شريف او را به دريا افكندند. در سال ۱۳۵۴ شمسی، محمد صادقی تهرانی بارگاه او را با کمک مردم همان دهکده با مشقت و مشکلات زیاد اقدام به ساخت کرد.


رده‌های این صفحه : عالمان شیعه




جعبه ابزار