قدیر باقری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قدیر باقری در
رسته توپخانه به اسلام خدمت می کرد که در سال چهارم جنگ تحمیلی و در سن بیست و یک سالگی به شهادت رسید.
[ویرایش]
شهید قدیر باقری (۱۳۴۲ نکا _ ۱۳۶۳ مازندران) متولد روستای زیبای
قلعه سر علیا شهرستان شهید پرور نکا
استان مازندران است. قدیر باقری در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش ربابه رخفروز و پدرش بهرام نام داشت.
[ویرایش]
قدیر باقری در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع چهارم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار در سال/۱۳۶۲ ازدواج نموده و از ایشان یک فرزندِ دختر به یادگار مانده است.
[ویرایش]
قدیر باقری عضو رسمی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در
لشکر ۲۵کربلا به اسلام خدمت میکرد که در ۱۳۶۳/۰۲/۱۸ هجری شمسی در حین رفتن به
ماموریت در جاده
شهرستان محمود آباد تصادف کرده و شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییع در زادگاهش قلعه سر دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
[ویرایش]
با درود و سلام بر رهبر انقلاب اسلامی و بر خون شهیدان و بر مولایمان
علی علیه السلام و سالار شهیدان امام
حسین علیه السلام و درود بر هفتاد و دو شهید نینوا که پرچم شهادت و شهامت را پیشتاز بودند. من سرباز کوچک اسلام به فرمان امام وظیفه خود دانستم که به میهن و مردمم کمک کنم ، تا در این دنیا و اخرت پیش سرور و سالارم حسین روسیاه نباشم و در جبهه های نبرد به وظیفه خود عمل نمایم و امیدوارم در این راه که برای خدا و رهبرم رضای قلب خود انجام می دهم موفق باشم و امیدوارم همچون شهدا از دریای رحمت پروردگار برخوردار شوم تا از موهبت الهی به درجه رفیع شهادت نائل شوم و به فرمان امام و حسین زمان به سوی جبهه ها می روم تا از کربلای جبهه ها به کربلای نینوا برسم و در این راه از جان و مال و خانواده ام چشم پوشیده ام و از مردم عزیز و همشهری ام می خواهم مرا حلال کنند و کوتاهی از من دیدند به بزرگواری خود ببخشند و از اقوام و آشنایانم می خواهم مرا حلال کنند و کوتاهی از من دیدند به بزرگواری خود ببخشند و از اقوام و آشنایانم می خواهم که اگر اشتباهی از من رخ داده عذر خواهی مرا بپذیرند و از پدر و خواهرانم می خواهم صبور باشند و از همسر و فرزندم مراقبت کنند و همیشه در سنگر اسلام حضور داشته باشند و در آخر از همسرم می خواهم که پاسدار حریم عصمت و عفت باشد و فرزندم را از جبهه زندگی سربلند بیرون آورد و به او درس عشق به پروردگار را بیاموزد و از فرزندی که در آینده خواهم داشت می خواهم اگر من بر نگشتم درس هایش را بخواند تا همیشه دشمنان بدانند ما به آنها محتاج نیستیم و دستشان از میهن کوتاه باشد.. خدایا به من باطنی آرام عطا کن تا همیشه در پرده پاسداری از دینم حضور داشته باشم. الهی آمین.